دامپزشک کارن فاین می گوید ما می توانیم از حیوانات خانگی چیزهای زیادی یاد بگیریم: شات

دامپزشک کارن فاین با وجود اینکه 30 سال است که در این کار مشغول به کار است، همچنان از بیماران خود شگفت زده می شود. برای مثال، گربه وحشی را در نظر بگیرید که او مجبور شد در توری شکار کند، که از یک پنجه بیش از حد رشد کرده بود که بالشتک پنجه او را سوراخ کرده و عفونی کرده بود.

فاین گفت: «می‌دانستم که می‌توانم برای عفونت به او آنتی‌بیوتیک بدهم، اما تا زمانی که آن پنجه را کوتاه نکردم، متوقف نمی‌شد.

درست زمانی که فاین در حال فکر کردن بود که چگونه به بهترین شکل به پنجه آلوده دسترسی پیدا کند، بیمار گربه سان او آن را از طریق تور به سمت او دراز کرد، انگشتان پاهایش را باز کرد و کاملاً ثابت ماند. انگار گربه می‌دانست به چه چیزی نیاز دارد و از او کمک می‌خواست – که او فراهم کرد.

او می‌گوید: «فکر می‌کنم چیزهای زیادی درباره حیوانات نمی‌دانیم و نمی‌فهمیم. و فکر می‌کنم چیزهای زیادی وجود دارد که به نوعی تصور می‌کنیم که می‌دانیم، اما آنها واقعاً مهارت‌ها و حواس‌هایی دارند که ما نمی‌دانیم. احساس می‌کنم همیشه از بیمارانم یاد می‌گیرم.”

فاین خاطرنشان می کند که یک مخفف رایج دامپزشکی – ADR – به معنای “درست انجام نمی شود” است، که او آن را اینگونه توصیف می کند: “نمی توانم انگشتم را روی آن بگذارم. آنها خودشان نیستند.” او می‌گوید که ترجیح می‌دهد بیمارانش را در خانه‌هایشان ملاقات کند، زیرا تصویر کامل‌تری از زندگی آنها و عادات صاحبانشان به او می‌دهد.

او می گوید: “و در کلینیک، مردم نام غذا را به خاطر نمی آورند.” “شما نمی توانید بگویید چقدر [the pets are being fed]. در خانه ممکن است کسی بگوید، “اوه، او فقط اندکی از دست می دهد.” و من می توانم به آشپزخانه نگاه کنم و سه کاسه غذا را ببینم.»

فاین در خاطرات جدیدش به تجربه خود در درمان حیوانات خانگی و مشاوره با صاحبان آنها می پردازد. پزشک خانواده دیگر فاین می‌گوید بخش بزرگی از کار، مشاهده رنج است – نه فقط حیوانات، بلکه صاحبان آنها. می تواند عوارض عاطفی داشته باشد. نرخ خودکشی در میان دامپزشکان به طور نامتناسبی بیشتر از سایر مشاغل است.

فاین می‌گوید: «تمرکز زیادی روی سلامتی صورت گرفته است، که دامپزشکان باید سعی کنند به خوبی از خود مراقبت کنند و به اندازه کافی بخوابند، درست غذا بخورند و ورزش کنند. “و من به نوعی احساس می کنم که این شروع بسیار خوبی است. اما ما همچنین باید سعی کنیم بر روی این موضوع تمرکز کنیم که چرا این کار اینقدر دشوار است و مردم چقدر با حیوانات خود پیوند دارند و برخی از این تعاملات چقدر شدید هستند. … فکر می کنم. مردم نیز باید بدانند که این کار چقدر می تواند دشوار باشد.”

نکات برجسته مصاحبه

در مورد تمرین طب سوزنی و طب چینی بر روی حیوانات

من مقدار زیادی از طب سوزنی استفاده می کنم و متوجه می شوم که برای بسیاری از بیماری های مزمن خوب عمل می کند [that] دامپزشکی غربی ممکن است یا واقعاً نتواند به خوبی درمان کند، یا می تواند با داروهایی که عوارض جانبی دیگری دارند، درمان کند. و در برخی موارد، طب سوزنی فقط بهتر عمل می کند – مانند، اغلب، برای آرتریت. این یکی از اصلی ترین چیزهایی است که من از آن استفاده می کنم و واقعاً از استفاده از آن لذت می برم. من احساس می کنم این یک راه دیگر برای نگاه کردن به بیمار است. …

من از برخی فرمول ها و مکمل های گیاهی چینی استفاده می کنم. و این تئوری تقریباً این است که گلوله جادویی که ما به دنبال آن باشیم وجود ندارد. ما نمی گوییم این مکمل را مصرف کنید، همه چیز را درست می کند. این یک نوع رویکرد کل نگر است که به همه چیز در زندگی حیوان نگاه می کند — بیایید به سبک زندگی و رژیم غذایی و این نوع چیزها نگاه کنیم. بنابراین گاهی اوقات از طب چینی استفاده می کنم و طب غربی با همین هدف، و گاهی اوقات به دلیل طب چینی، به دلیل طب سوزنی، می توانم از داروهای غربی کمتر استفاده کنم یا از داروهای غربی استفاده نکنم.

در مورد اینکه او چگونه متوجه شد که گربه اش سردرد دارد

اولین کاری که انجام داد این بود که به سگ من حمله کرد که به طرز باورنکردنی بی شخصیت بود. او یک گربه بسیار مهربان بود. و او در آن زمان 15 سال داشت. و وقتی بعد از آن من و شوهرم در مورد آن صحبت کردیم، متوجه شدیم که او را دیده‌ایم، چیزی که ما آن را «فشار دادن سر» می‌نامیم. بنابراین قبل از اینکه به او حمله کند سرش را پایین انداخته بود و سرش را به بدنش فشار داده بود. و او ممکن است به تازگی دور شده باشد یا چیزی شبیه به آن. … سردرد در بین مردم آنقدر جهانی است که فکر می کنیم چرا حیوانات سردرد ندارند؟ و آنها قصد ندارند به نوعی پنجه خود را روی سر خود یا چیزی شبیه به آن بگذارند. کاری که آنها می خواهند انجام دهند این است که خودشان را منزوی می کنند. قراره چشماشونو ببندن آنها قرار است به یک مکان ساکت و تاریک بروند. بنابراین وقتی مردم می گویند “حیوان من پنهان شده است”، گاهی اوقات فکر می کنیم، خوب، آنها احساس خوبی ندارند. اما ممکن است سردرد باشد. … این یک علامت خیلی شایع نیست، این فشار دادن سر. اما فکر می کنم این کاری بود که او انجام می داد و به همین دلیل به سگ من حمله کرد. بنابراین من او را برای MRI بردم و تشخیص داده شد که تومور مغزی دارد.

در کمک به مردم در تصمیم گیری سخت در مورد میزان پرداخت هزینه مراقبت

این یکی از لعنت‌های اصلی دامپزشکی و مالکیت حیوانات خانگی است. خیلی سخت است. و من خودم نیز مانند اکثر مشتریانم در موقعیت هایی بوده ام که شما سعی می کنید در نظر بگیرید که آیا این پول را دارم؟ آیا ارزش خرج کردن دارد؟ و عوامل بسیار زیادی وجود دارد. یکی اینکه آیا آن را دارید یا نه، بلکه این حیوان چند ساله است؟ آیا این احتمال وجود دارد که زمان کوتاهی با کیفیت، مدت زمان طولانی با کیفیت به آنها بدهد؟

اگر حیوانی دارید که پایش شکسته است، بگویید [a] گربه ای که قطع شده بود: اکنون این گربه احتمالاً طول عمر طبیعی خود را دارد و گربه ها با سه پا خوب عمل می کنند. بنابراین این یک مشکل بسیار قابل حل است. اگر کسی پول این کار را ندارد، در بسیاری از مواقع شما به اتانازی نگاه می کنید و این یکی از دلایلی است که فکر می کنم چرا دامپزشکی اینقدر استرس زا است – حتی اگر ممکن است ما بخواهیم. کلینیک، شاید کارها را با هزینه کمتر یا هر چیز دیگری انجام دهید، صورت حساب های ما بسیار گران است و بدهی های ما گران است. وام دانشجویی باورنکردنی است و ما باید قبوض را پرداخت کنیم. و من فکر می‌کنم در میان برخی از مشتریان تقریباً این انتظار وجود دارد که ما باید کارها را رایگان انجام دهیم. و این خدمات، حتی مثلاً کار خون، هزینه ها بسیار بالا رفته است. برای ما هزینه دارد. بنابراین چیزهای بسیار کمی وجود دارد که واقعا رایگان هستند و این یک چیز بسیار دشوار است.

در مورد گربه 16 ساله اش، دایکوری، که آماده مرگ است

ما یک نیم حمام کوچک در طبقه بالا داشتیم که هیچ پنجره ای نداشت و او آنجا عقب نشینی کرد. اما برخلاف زمانی که قبلاً مریض بود و احساس می کردم سردرد دارد، راحت به نظر می رسید. آنجا دراز کشیده بود. داشت خرخر می کرد. او از خوردن دست کشیده بود، که برای او – این گربه ای بود که خانه را می خورد. بنابراین این واقعیت که او از خوردن دست کشید، آن موقع بود که من واقعاً فهمیدم که چیزی اشتباه است. و او خیلی آرام و آرام بود. و من واقعاً احساس کردم که او آماده است.

و من احساس کرده‌ام که از بسیاری از حیوانات، وقتی حیواناتی را می‌بینم که نزدیک به مرگ هستند، احساس می‌کنم که این شناخت را در آنها می‌بینم، که این روند در حال انجام است. و این باعث شد که واقعاً فکر کنم، می دانید، که آنها این ارتباط ذهن و بدن را دارند و بدنشان در حال خراب شدن است و ذهن آنها این را می پذیرد، و این چیزی است که آنها تجربه می کنند.

به نوعی – اگر به حیوانی فکر می کنید که زایمان می کند. هیچ کس به آنها توضیح نداده است که “شما باردار هستید و قرار است توله سگ داشته باشید و این اتفاقی است که قرار است بیفتد.” آنها به بدن خود گوش می دهند و به نوعی شهود می کنند که چه کاری انجام دهند. و من فکر می کنم مرگ وضعیت مشابهی برای حیوانات است، و این نظر من پس از تماشای مرگ و میر حیوانات بسیار است.

در مورد فرآیند اتانازی

یکی از کارهایی که انجام می‌دهم این است که اغلب از شخص می‌پرسم: “آیا قبلاً این کار را دیده‌ای؟” من سعی می کنم سطح راحتی آنها را با آن بسنجم. و برخی از مردم می گویند، “اوه، بله،” و آنها به نوعی می دانند که چه انتظاری دارند. برخی از مردم می گویند نه، و سپس من کمی آنها را از طریق آن راهنمایی می کنم، که اغلب می دهم [the pet] ابتدا یک آرام بخش تزریق می شود و سپس تزریق دیگر مستقیماً وارد رگ می شود. این است معمولا یک تزریق بدون درد اما گاهی اوقات آنها از سوزن، یا نگه داشتن پایشان یا هر چیز دیگری خوششان نمی آید.

وقتی شخص آنها آنجا نباشد، موضوع کاملاً متفاوت است. سپس فقط من تزریق می کنم و شخص نگهدارنده (معمولاً یکی از کارکنان آنها را نگه می دارد) و ما بسیار آگاه هستیم که این تزریق مانند هیچ تزریق دیگری نیست. ما بسیار آگاه هستیم که این یک اتانازی است – و نوعی سکوت محترمانه وجود دارد. حتی بعد از گذشت این همه سال باید بگویم این وضعیت عجیبی است که بیماران خود را معدوم می کنید. چیز عجیبی است. و احساس می کنم برای آن احترام زیادی قائل هستم. من می خواهم مردم احساس حمایت کنند. من می دانم که اگرچه این تزریق ممکن است برای این حیوان آرامش زیادی به همراه داشته باشد، اما اگر آنها در رنج باشند، ممکن است فرد حاضر در اتاق با من یا مردم درد و رنج زیادی را به همراه داشته باشد. بنابراین واقعاً نوعی رقص ظریف از نظر حمایت از شخص است. من مطمئناً می‌خواهم مطمئن شوم که حیوان راحت است، اما ما واقعاً تلاش می‌کنیم… تا تجربه خوبی باشد، مطمئناً برای حیوان، و همچنین برای همه افرادی که تماشا می‌کنند.

زمانی که حیوانات خانگی برای یک حیوان خانگی غمگین می شوند

آنها بسیار عمیقاً تحت تأثیر قرار می گیرند، من فکر می کنم گاهی اوقات بیشتر از مردم، زیرا ما اغلب ترک می کنیم و سر کار می رویم یا می رویم پیاده روی یا معاشرت یا هر چیز دیگری. و حیوانات ما اغلب بیشتر در خانه محصور هستند و تلویزیون تماشا نمی کنند، به پادکست گوش نمی دهند. بنابراین آنها، شاید، بیشتر با محیط خود هماهنگ هستند. و درست مانند برخی از افراد، برخی از حیوانات راحت‌تر با آن سازگار می‌شوند و برخی واقعاً زمان سختی با آن دارند. …

ما اغلب حیواناتی را می بینیم که غمگین هستند. [I recommend keeping] آنها را بر اساس یک برنامه و گاهی اوقات یک برنامه جدید است، گاهی اوقات کمی با یک برنامه قدیمی مطابقت دارد. اگر سگ است، بگویید، آنها را از خانه بیرون کنید. اگر آنها دیگر همبازی خود را ندارند، سعی کنید جایی بروند که بتوانند سگ دیگری را ببینند تا بتوانند کمی از کاری که انجام می دهند ادامه دهند و فقط به آنها اجازه دهند که آن زمان و مکان غمگین شوند، زیرا این یک فرآیند عادی است

در مورد چگونگی تغییر دامپزشکی برای کاهش فشار سلامت روان

بسیاری از ما کمال گرا هستیم و اگر حیوان هستید [physician] – درست مانند یک پزشک انسان – شما فکر می کنید، خوب، اگر بیمار شما بمیرد، آیا این یک شکست است؟ بنابراین، به نوعی، واقعاً در مورد برخی از این چیزها صحبت می کنیم و در مورد آنها تأمل می کنیم [can help you process that]. و من واقعاً احساس می کنم که تأمل و نگاه کردن به برخی از کارهای ما مهم است. و در پزشکی بشر، سابقه بیشتری از آن وجود دارد.

مطمئناً هر پزشکی لزوماً منعکس کننده نیست، اما شما دارای علوم انسانی پزشکی هستید که واقعاً به این موضوع نگاه می کند که “پزشک بودن به چه معناست؛ بیمار بودن به چه معناست؟” و در مورد دامپزشکی چنین چیزی نداریم. ما تازه شروع کرده‌ایم که چند نفر در مورد علوم انسانی دامپزشکی و این چیزها صحبت می‌کنند و در مورد اینکه چگونه می‌توانیم روی کارمان فکر کنیم.

مصاحبه صوتی تهیه و تدوین شده توسط: لورن کرنزل و تئا چالونر. مصاحبه صوتی متناسب با NPR.org توسط: بریجت بنتز، مولی سیوی-نسپر و دبورا فرانکلین.