در یک مقبره رومی، “ناخن های مرده” یک عمل غیبی را آشکار می کند


وقتی نوبت به درمان بیماری‌ها می‌رسید، رومیان باستان هیچ کمبودی در درمان‌های جادویی نداشتند، که چندین مورد از آنها شامل ناخن‌های آهنی بود. برای درمان صرع، مورخ قرن اول، پلینی بزرگ توصیه کرد که میخ را به زمین در محلی که سر فرد مبتلا در شروع تشنج قرار داشت، بکوبید. رومیان برای جلوگیری از طاعون، میخ‌ها را به درها می‌کوبیدند و میخ‌های تابوت را در آستانه‌ها می‌کوبیدند تا کابوس‌ها را از خود دور کنند. میخ‌های مقبره‌ها و مصلوب‌ها را حتی گاهی به عنوان طلسم در برابر تب، مالاریا و طلسم‌های شیطانی به گردن می‌زدند.

اخیراً، باستان شناسان مجموعه ای غیرمعمول از میخ های طلسم را از گورستانی در بالای کوه در حومه ساگالاسوس در جنوب غربی ترکیه حفاری کردند. در مقبره امپراتوری روم اولیه، 41 میخ شکسته در میان بقایای سوزانده شده مرد بالغی که در قرن دوم پس از میلاد زندگی می‌کرده و در محل دفن شده بود، پراکنده یافت شد. بیست و پنج میخ بدون سر و عمداً در زوایای قائم خم شده بودند. بقیه میخ های کامل سر گرد با ساق هایشان چندین بار پیچ خورده بودند. مراسم تدفین غیرمعمول موضوع مطالعه جدیدی است که در مجله Antiquity منتشر شده است.

یوهان کلیس، باستان شناس در دانشگاه کاتولیک لوون و نویسنده اصلی مقاله می گوید: «این میخ ها در ساخت آتش استفاده نشدند و هیچ هدف عملی نداشتند. آنها به اندازه کافی ارزشمند بودند که اگر هنوز قابل استفاده بودند بازیابی شوند. اما آنها میخ های مرده بودند و نحوه توزیع آنها در اطراف مقبره نشان می دهد که قرار دادن آنها هدفمند بوده است. منظور او از “میخ های مرده” این بود که اعتقاد بر این بود که آنها دارای قدرت غیبی هستند.

در آن زمان، خاکستر و بقایای نسوخته اجساد سوزانده شده را معمولاً در یک کوزه می گذاشتند و در قبر دفن می کردند یا در مقبره می گذاشتند. در این مورد، آتش زیر یک قایق از دو ده آجر، که در چهار ردیف چیده شده بود، به دقت مهر و موم شد. سطح زیرین آجرها تغییر رنگ داده بود، که نشان می داد بر روی اخگرهایی که هنوز در حال دود هستند قرار گرفته بودند. سپس آجرها را با آهک خرد شده صاف کردند.

دکتر کلیس گفت: «این لایه نازک و موقتی نبود که معمولاً برای پوشاندن بقایای اسکلتی قبل از بازیابی برای دفن استفاده می شد. این آهک ضخیم بود و بقایای آن را به اندازه یک تابوت محکم نگه داشت.» او گفت که آهک به ندرت در دوران دفن دوران روم استفاده می شد. در واقع، از حدود 180 مقبره ای که تیم او در گورستان بررسی کردند، این تنها مقبره ای بود که آهک شده بود.

هر یک از این سه ویژگی – میخ، آجر و آهک – در گورهای دیگر در مدیترانه باستان پیدا شده است، اما دکتر کلیس گفت که این اولین بار بود که با هم دیده می شدند. او گفت که این به شدت مستلزم استفاده از طلسم های محافظ برای جلوگیری از تداخل “مردگان بی قرار” با زنده ها است.

او گفت: “این که علت مرگ این مرد ضربه روحی، مرموز یا نتیجه یک بیماری یا مجازات مسری بوده باشد یا نه، به نظر می رسد که عزاداران از بازگشت او هراس داشته باشند.” ما در اینجا شاهد حداقل سه مداخله انحرافی هستیم که هر یک به خودی خود می توانند به عنوان ابزاری برای چسباندن متوفی به وضعیت استراحت نهایی اش درک شوند. این ترکیب آونگ را محکم به سمت محافظت از زنده ها از مرده می چرخاند.»

سیلویا آلفایه، استاد تاریخ باستان در دانشگاه ساراگوزا، اسپانیا که در این پروژه نقشی نداشت، گفت: مطالعه جدید شواهد قابل توجهی ارائه کرد که نشان می‌دهد «جادوی محافظ» در گورستان امپراتوری رم استفاده شده است. او گفت: «سوزاندن ساگالاسوس داستانی شخصی اما اجتماعی از مراقبت، امید، تحقیر، احترام، غم و اندوه و ترس از دست دادن را به ما می گوید. “این انتخاب جادو را به عنوان مناسب ترین فناوری آیینی برای مدیریت اضطراب مرگ و تهدیدهای خیالی نشان می دهد.”

ساگالاسوس در اواخر قرن پنجم قبل از میلاد، زمانی که این منطقه بخشی از امپراتوری هخامنشی بود، در دامنه‌های رشته کوه توروس، در ارتفاع حدود 5000 فوتی از سطح دریا، ساخته شد. ساگالاسوس که در سال 333 قبل از میلاد توسط اسکندر مقدونی در راهپیمایی خود از طریق آناتولی ساحلی اسیر شد، از دور، اگر اصلاً، توسط اعضای دسته حاکم او و فرزندان آنها: آنتیگونوس یک چشم، احتمالا لیسیماکوس از تراکیه، و سلوکیان، به طور آزاد اداره می شد. سوریه که به شهرنشینی این منطقه نسبت داده می شود.

در قرن دوم پیش از میلاد، ساگالاسوس به یک ایالت شهر پادشاهی آتالید هلنیستی تبدیل شده بود. با مرگ پادشاه آتالوس سوم در سال 133 قبل از میلاد، این شهرک به جمهوری روم اعطا شد و یک قرن بعد به امپراتوری ملحق شد. این کلان شهر شلوغ بعداً مورد علاقه امپراتور هادریان (117 پس از میلاد تا 138 پس از میلاد) قرار گرفت که آن را مرکز منطقه ای فرقه امپراتوری نامید.

در اواخر دوران باستان، ساگالاسوس، اگرچه هنوز پویا و انعطاف پذیر بود، اما اهمیت خود را از دست داد. از قرن ششم پس از میلاد به بعد، دچار زلزله، رکود، اپیدمی و تهاجم شد تا اینکه در قرن سیزدهم متروک شد. Sagalassos که به دلیل انزوای شدید خود تا حد زیادی از غارت و خرابکاری محافظت شده است، امروزه به طور قابل توجهی حفظ شده است، با یک کتابخانه، یک تئاتر اودئون و فضای باز، دو مجموعه بزرگ حمام، یک عمارت 60 اتاق، یک فواره به یاد ماندنی و مجسمه های عظیم هادریان، همکار. امپراتور Septimius Severus و ملکه Faustina the Elder.

باستان شناسان دانشگاه کاتولیک از سال 1990 به طور سیستماتیک منطقه اطراف ساگالاسوس را کاوش می کنند. در سال 2011، آنها کاوش جدیدی را در لبه شمال شرقی شهر آغاز کردند، نوعی پراکندگی پیش از موعد حومه شهر که در اصل به تراس های کشاورزی اختصاص داشت که برای اهداف تدفین و صنایع دستی تغییر کاربری داده بودند. این حفاری آثار، دفن های دست نخورده و آثاری از آتش سوزی سوزاندن شش قرن را کشف کرد.

سام کلیمانز، یک انسان شناس در موزه گالو-رومن در بلژیک که همچنین بر روی مقاله جدید کار کرده است، می گوید: «از آنجایی که ساگالاسوس به بخش های یونانی زبان امپراتوری روم تعلق داشت، بسیاری از مراسم تشییع جنازه آن ها بیشتر ماهیتی یونانی دارند تا رومی. .

به‌اصطلاح ناخن‌های مرده در سال 2012 پیدا شد. دکتر کلیمانز که در آن زمان دانشجویی در حال انجام کار میدانی در محل بود، خواندن شرح کوتاهی از ناخن‌هایی را که در اطراف دفن‌های قبرستان رومی Blicquy در بلژیک پخش شده بود، به یاد آورد. او گفت: «این حساب ذکر می‌کرد که برخی از آنها خم شده بودند و به نظر نمی‌رسید که به عنوان میخ تابوت کاربرد داشته باشند. نویسنده این میخ ها را به عنوان راهی برای بستن ارواح مردگان به قبر تعبیر کرده است تا آنها را از سرگردانی دور نگه دارد.

به گفته دکتر آلفایه، ایده پشت ناخن های خم شده و شکسته این بود که یک مانع دو طرفه ایجاد شود که هم مرده ها و هم زنده ها را محافظت کند.

او در ایمیلی نوشت: «این آیین‌ها با هدف قفل کردن قبر و ایمن کردن آن در برابر تهدیدات تهاجمی مانند سرقت، خرابکاری و جادوگری و همچنین جلوگیری از فرار احتمالی یک انتقام‌جوی فراری بود. «در طرز فکر روم باستان، ناخن‌ها، خواه خمیده یا پیچ‌خورده یا بریده شده، با قدرتی جادویی به کار می‌رفتند. آنهایی که از قبرستان بودند برای خنثی کردن آسیب های ماوراء طبیعی با انتقال منشأ مرده خود به شر و کشتن آن بهترین در نظر گرفته شدند.

دکتر کلیس گفت، جدای از ناخن‌ها، سوزاندن ساگالاسوس حداقل با برخی از مراسم تشییع جنازه سنتی انجام شد که ممکن است از منابع باستانی و مشابه‌های باستان‌شناسی انتظار می‌رود.

اگرچه هر کسی که مرد را دفن کرد ممکن است از او ترسیده باشد، آنها به وضوح مراقب این روند بودند. مقبره با احترام با کالاهای دنیوی مانند سبد، بطری های عطر، لباس، خمره های سرامیکی، ظروف حاوی دانه ها و آجیل، و ابول شارون، سکه ای در دهان یا نزدیک بدن مرده قرار داده شده بود تا از عبور امن به عالم اموات اطمینان حاصل شود. .

محققان نتوانستند مشخص کنند که آیا بستگان مرحوم در همان نزدیکی دفن شده اند یا خیر. ارتباط خویشاوندی معمولاً فقط از طریق کتیبه یا تجزیه و تحلیل DNA ایجاد می شود. هیچ یک از قبرهای ساگالاسوس دارای سنگ نوشته نیستند و مواد ژنتیکی اغلب در اثر دمای بالا در سوزاندن سوزاندن باستان از بین می رود. دکتر کلیس گفت: «دندان‌ها، به ویژه دندان‌های آسیاب، مسلماً بهترین منبع برای استخراج DNA هستند. ما هیچ دندان آسیاب را بازیابی نکردیم.

وی افزود: از سوی دیگر، سوزاندن سوزانده شده در نزدیکی لبه شرقی سنگر حفاری این تیم انجام شد. “چه کسی می داند که در چند متری شرق چه چیزی نهفته است؟” دکتر کلیس گفت. او نگران است که در حالی که گسترش سنگر ممکن است پاسخ هایی را ارائه دهد، به همین راحتی می تواند مجموعه کاملی از سوالات جدید را باز کند.

او گفت: “در برخی مواقع شما باید انتخاب کنید، به طور ایده آل بر اساس سوالات تحقیق، اما محدودیت های زمانی و مالی نیز نقش خود را ایفا می کند.” “اصل اساسی این است که بهتر است تا زمانی که پرونده باستان شناسی مورد تهدید قرار نگیرد، دست نخورده باقی بماند، که مداخلات اغلب محدودی را که ما در ساگالاسوس انجام می دهیم توضیح می دهد.”

دکتر آلفایه به عبارت اسپانیایی “dar en el clavo” علاقه دارد – ضربه زدن به میخ به سر. او گفت: «معنا پیدا کردن سرنخ، کشف چیزی است. در گورستان های باستانی ساگالاسوس، چیزی همیشه در انتظار کشف است.