INA FASSBENDER/AFP از طریق Getty Images
لودویگ ون بتهوون زندگی پر درد و رنجی داشت. رنج او به حدی بود که در سال 1802 – در حالی که در اوایل دهه 30 زندگی اش بود – آهنگساز و پیانیست کلاسیک نامه ای به برادرانش نوشت و توضیح داد که چگونه بیماری هایش رفتار او را بدتر کرده و او را از جامعه منزوی کرده است.
بتهوون در این پیام که به عهد هایلیگنشتات معروف است، درخواست کرد که بیماریهای جسمانی که در زندگی او را آزار میداد، پس از مرگش منتشر شود.
اگر دکتر اشمید زنده است، به محض اینکه مردم، از او بخواهید که بیماری مرا شرح دهد و این سند را به تاریخچه بیماری من ضمیمه کند تا حداقل تا آنجا که ممکن است دنیا با من آشتی کند. مرگ» او به زبان مادری خود آلمانی نوشت.
مجموعه هنری گاتمن/گتی ایماژ
اکنون، دانشمندان یک کار را بهتر انجام داده اند: آنها ژنوم بتهوون را توالی یابی کرده اند. یافته ها، در مجله منتشر شده است زیست شناسی کنونی، سرنخ هایی در مورد چالش های سلامتی که او را به عنوان یک فرد و موسیقیدانی که به آن تبدیل شده است ارائه می دهد.
بتهوون از کم شنوایی پیشرونده رنج می برد که باعث شد تعاملات اجتماعی منبعی برای افزایش اضطراب باشد و در اواسط دهه 40 زندگی خود به عنوان یک نوازنده اجرا به پایان رسید. او همچنین با مشکلات مزمن گوارشی و بیماری های کبدی دست و پنجه نرم می کرد که تنها بر بدبختی او افزود.
علیرغم این مشکلات، بتهوون هنوز به عنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان موسیقی غربی شناخته می شود.
کار او شنوندگان بیشماری را به دام انداخته است، از جمله تریستان بگ، دانشجوی دکترای انسانشناسی زیستشناسی در دانشگاه کمبریج، و یکی از محققانی که در پروژه توالییابی ژنتیکی مشارکت دارد.
وقتی بچه بود، بگ به انواع موسیقی گوش می داد.
او به یاد می آورد: «ACDC، Led Zeppelin، Mozart، Prokofiev. “عاشق رگتایم بلوز قدیمی بودم – بلیند بلیک، می سی سی پی جان هرت.”
اما پس از آن روز کریسمس سال 2007 فرا رسید، زمانی که بگ 17 ساله بود. یکی از هدایای او در آن تعطیلات یک دستگاه ضبط بود. او سوزن را روی سونات مهتاب بتهوون انداخت و دنیای او هرگز مثل قبل نخواهد شد.
بگ با اشاره به ملودی که به طرز ظریف اما قدرتمندی بعد از نیم دقیقه ظاهر می شود، می گوید: “واقعاً به من ضربه زد. این اولین “دان دان دان” بود. “شنیدم که… باید خودم را می گرفتم، جلوی گریه ام را می گرفتم. این جرقه این وسواس را هم در مورد موسیقی و هم در مورد مرد ایجاد کرد.”
جیمز بگ
این وسواس چندین سال بعد الهام بخش بگ شد تا یک پروژه کارشناسی ارشد را در آلمان دنبال کند. این شامل جستجوی شواهدی بود مبنی بر اینکه ممکن است مصائب بتهوون یک پایه ژنتیکی داشته باشد. اولین مورد کم شنوایی او بود.
مورد دوم مجموعه ای از مسائل ناتوان کننده GI او بود. بگ می گوید که این حملات مکرر «اسهال شدید» بود. آنها می توانند روزها ادامه داشته باشند. آنها همچنین با درد روده همراه بودند.
و در نهایت، بیماری کبدی بتهوون وجود داشت – کامل با یرقان، خونریزی در مری و ندول هایی به اندازه لوبیا در کبدش که در کالبد شکافی او شناسایی شدند. بگ میگوید این بیماری کبدی است که «به نظر میرسد که علت اصلی مرگ او بوده است».
بگ برای اینکه بفهمد آیا هر یک از این مشکلات سلامتی علت ژنتیکی دارد یا نه، ابتدا باید DNA بتهوون را به دست آورد. او تصور میکرد که آن را در تارهای مو پیدا میکند که احتمالاً به دهه 1800 برمیگردد و ظاهراً از سر آهنگساز بزرگ سرچشمه میگیرد.
اما استخراج اطلاعات ژنتیکی از DNA باستانی مرتبط با این رشته های نادر یک چالش بزرگ بود.
بگ میگوید: «ژنوم شما در این بخشهای عظیم DNA شروع میشود که میلیاردها نوکلئوتید طول دارد. اما “طول متوسط قطعه DNA که ما از این موها دریافت می کردیم حدود 15 نوکلئوتید بود” – قطعات فوق العاده کوتاه.
بنابراین، کار توالی یابی DNA که بگ با آن روبرو بود، مانند بازسازی یک دایره المعارف وسیع چند جلدی از چند صد هزار قطعه جمله بود.
بگ می گوید: «بنابراین شما باید از پیشرفته ترین تکنیک های DNA باستانی در جهان استفاده کنید.
اما زمانی که از آن تکنیکها استفاده کرد، متوجه شد – در کمال تاسف – که این سه تار مو از سه فرد متفاوت است. (یکی واقعا معتبر بود اما بگ در آن زمان این را نمی دانست.)
او در مورد تحقق می گوید: «افسردگی کلمه است. من فکر می کردم که پروژه در آن مرحله شکست خورده است.
بگ ادامه داد تا دکترای خود را در یک موضوع متفاوت به طور کلی دنبال کند. اما سپس یکی از حامیان این مطالعه، یکی از اعضای انجمن بتهوون آمریکا، چند تار موی جدید به دست آورد. وقتی آزمایش شد، همه آنها از یک شخص سرچشمه می گرفتند و آن فرد تقریباً به طور قطع لودویگ ون بتهوون بود.
بگ می گوید: «ناگهان، پروژه دوباره نبض پیدا کرد.
کار توالی یابی اکنون می تواند به طور جدی آغاز شود. او برای یافتن شواهدی مبنی بر بیماری ارثی بر بهترین نمونه حفظ شده تمرکز کرد.
اول، موضوع ناشنوایی او بود که، افسوس، چیزی قطعی به دست نیاورد. این احتمالاً به این دلیل است که ما به اندازه کافی در مورد ارتباط بین خطر و ژنتیک اتواسکلروز – وضعیتی که معمولاً با رشد غیرطبیعی استخوان در گوش میانی و توضیح اصلی برای علت کم شنوایی بتهوون مشخص می شود – نمی دانیم.
دوم، مشکلات GI وجود داشت. بگ میگوید: «ما متوجه شدیم که از او در برابر سندرم روده تحریکپذیر محافظت میشود. علاوه بر این، بتهوون به احتمال زیاد به لاکتوز یا گلوتن حساسیت نداشت. بنابراین هیچ چیز قطعی در آنجا نیز وجود نداشت.
اسلحه واقعی سیگار کشیدن زمانی به وجود آمد که بگ علل احتمالی بیماری کبد بتهوون را بررسی کرد. یک ژن به طور خاص، به نام PNPLA3، بیرون پرید بگ میگوید: «این امر خطر ابتلای او به طیف کامل بیماریهای کبدی را تقریباً سه برابر میکرد.
این ژن به خودی خود چندان نگران کننده نیست. اما “اگر مقادیر قابل توجهی الکل می نوشید مشکل ساز می شود.” و این کاری است که بتهوون طبق روایات متعدد احتمالا انجام داده است.
بعلاوه، بگ DNA دیگری را در ساقه موی بتهوون یافت – از ویروس هپاتیت B. بگ می گوید: «این در سطح جهانی یکی از علل اصلی سیروز و سرطان کبد است.
آنتی تیلیاکو
و هر سه عامل – ژن، نوشیدن و هپاتیت B – همه آنها با هم تعامل داشتند. او میگوید: «از هر طرف که آن را قطع کنید، واقعاً جای تعجب نیست که او در نهایت در سن 56 سالگی بر اثر سیروز درگذشت.»
جورج چرچ، یک تکنسین مولکولی در دانشکده پزشکی هاروارد که در این مطالعه شرکت نداشت، میگوید که این تحقیق محکمی است. او فقط آرزو می کرد ای کاش DNA پاسخ های بیشتری می داد.
چرچ میگوید: «من فکر میکنم چیزی که ناامیدکننده بود، نداشتن توضیح برای کاهش شنوایی بود. “این تقصیر نویسندگان نیست، تقصیر نمونه هاست.”
شاید در آینده، این فناوری برای درک بهتر منبع ناشنوایی بتهوون بهبود یابد.
چرچ می گوید: «همه چیزهایی وجود دارد که فردا می توانید انجام دهید، که دیروز انجام ندادید».
یک یافته غیرمنتظره بود. وقتی بگ کروموزوم Y بتهوون را با پنج عضو زنده خانواده ون بتهوون امروز مقایسه کرد، او می گوید: «آنها عمیقاً واگرا هستند. این بدان معناست که بین سالهای 1572 و 1770، یک “رویداد پدری اضافی” در نسل پدری بتهوون رخ داد. به عبارت دیگر، چرچ میگوید، «برخی روابط جنسی پیش از ازدواج یا خارج از ازدواج» منجر به ایجاد فردی با پدری متفاوت در اجداد اخیر بتهوون شد.
برای برخی، این مطالعه به زنده کردن آهنگساز کمک می کند. لوک ولش، یک پیانیست کنسرت مستقر در تورنتو، میگوید آشکار است که «مبارزه فیزیکی این مرد واقعی بود»، چیزی که او هنگام نواختن موسیقی بتهوون، بهویژه سمفونیهای او و سوناتهای پیانوی اواخر او احساس میکند.
ولش میگوید این سوناتها تفاوت زیادی با سوناتهای پیانوی قبلیاش دارند، و میتوان گفت که او کاملاً در ذهنیت دیگری از هر چیزی که معاصرانش میساختند، است.
ولش توضیح می دهد: «تقاضایی که او از مجری می کند واقعاً افراطی است. این برای شنونده بسیار طبیعی به نظر می رسد. اما برای اجراکننده، شما واقعاً باید از طریق معابر خاصی بجنگید تا آن را به همان اندازه که می خواهد منسجم و منسجم کنید.
به عبارت دیگر، او خلاصه می کند: «زیبایی است مبارزه.”
در مورد بگ – که سالها در DNA بتهوون گذر کرد – او میگوید که اکنون که اثر ژنتیکی او منتشر شده است، اولین سمفونی بتهوون Eroica (سمفونی سوم او) خواهد بود که به آن گوش خواهد داد.
او می گوید: «قدردانی از آن زمان می برد، اما این یک قطعه موسیقی شگفت انگیز است. “او هرگز یک یادداشت را هدر نمی دهد. او وقت شما را تلف نمی کند. احساسات شما در بهترین دستان است.”
شاید بتهوون نیز همین احساس را داشت – که موهایش و DNA او نیز در دستان خوبی بوده است.