کیم تایلر خود را کنترل ترافیک هوایی برای خانواده اش می نامد و آشپزخانه او مرکز آن است. مادر، پسر عمو، دختران و چهار نوهاش هر روز گردش میکنند و با چیزهایی که او درست میکند جشن میگیرند.
او می گوید: “من کسی هستم که دستور العمل های جدید را امتحان می کنم و همه را وادار می کنم چیز جدیدی را امتحان کنند.” او کابینتهایش را با ادویههای عجیب و غریب و انواع سرکهای که در سفر به دست میآورد پر میکند. و او از نعمت های محلی الهام می گیرد: هالیبوت و ماهی قزل آلا که از آب های نزدیک خانه اش در Soldotna، آلاسکا بیرون کشیده شده اند، فریزر او را پر می کنند. او می گوید: “من با گوزن osso buco درست می کنم.”
به طور خلاصه، غذا در زندگی تایلر نقش اساسی دارد. “من فکر می کنم این یک چیز مادر است، این یک موضوع خانوادگی است. من واقعا مشتاقانه منتظر روز شکرگزاری هستم زیرا می توانم برای همه شام درست کنم.”
با این حال خود تایلر تمایلی به خوردن ندارد. مصرف داروی Wegovy در تابستان گذشته، دههها چیزی را که او «پرخوری احساسی» میخواند، خاموش کرد و آن را با بیتفاوتی نسبت به غذا خوردن جایگزین کرد. او در حاشیه جشن های خانوادگی خود زندگی می کند.
او میگوید: «هنوز عاشق آشپزی برای مردم هستم، هنوز هم دوست دارم غذا خوردن خانوادهام را تماشا کنم. “من هنوز دوست دارم چیزهایی برای مردم بسازم – فقط برای خودم اهمیتی نمی دهم. من کاملا بی تفاوت هستم.”
برای بسیاری از مردم، تعطیلات جشنی برای غذا و خانواده است، اما برای افرادی که یاد میگیرند بدون اشتها زندگی کنند یا آسایش اجتماعی ناشی از غذا خوردن عمومی، پیمایش آنها پیچیده باشد.
دکتر کریستوفر مک گوان، متخصص چاقی و مدیر عامل شرکت True You Weight Loss در کری، NC، میگوید با ورود درمانهای بیشتر چاقی به بازار، افراد بیشتری با تجربیاتی مانند تایلر مواجه میشوند. برخی از تعطیلات ترسناک متمرکز بر غذا
افراد ممکن است به دلایل دیگری از جمله استرس، غم و اندوه و بیماری شهوت خود را برای غذا از دست بدهند.
من چندین سال پیش شروع به تجربه آن کردم، نه به خاطر سندرم روده تحریک پذیر، یک بیماری گوارشی مزمن اما نه تهدید کننده زندگی. این باعث شد بدن من غذا را با درد مرتبط کند، به گونه ای که تقریباً به طور کامل احساس گرسنگی من را از بین می برد.
اما من غذا را با عشق مرتبط میدانم و در وسواس جمعی خانوادهام با آن سهیم هستم. مثل تایلر، حتی الان، عشق را از طریق شام های تازه و خانگی که برای بچه هایم آماده می کنم، منتقل می کنم.
بنابراین از دست دادن اشتهای من فقط همین بود: از دست دادن. دلم تنگ شده است که چقدر مشتاقانه منتظر وعدههای غذایی بودم یا برای ارضای یک ولع عمیق.
در وعده های غذایی تعطیلات، والدینم در حالی که از کمک های سوم و چهارم لذت می برند، نگاه های رقت انگیزی برای من می فرستند. در زادگاه آنها، ژاپن، گذاشتن غذا در بشقاب توهین به سرآشپز تلقی می شود. من در رستورانها غذا سفارش نمیدهم مگر اینکه نوجوانانم تأیید کنند که کاری را که من نمیتوانم به پایان میرسانند.
برای بیمارانی که در حال درمان دیابت یا چاقی هستند، از دست دادن میل به غذا می تواند رهایی بخش باشد. اما مکگوان میگوید برخی از تأثیرات بیماران بهقدری آزاردهنده یا کسلکننده هستند که برخی میخواهند آنها را کنار بگذارند.
او میگوید: «بعضی از بیماران میگویند که دوست خود را از دست دادهاند؛ غذا برای آنها سالها آرامش بوده است، همانطور که برای اکثر ما همینطور است، و ناگهان از آنها دزدیده میشود. آنها یاد می گیرند و دوباره یاد می گیرند که چگونه با عوامل استرس زا کنار بیایند وقتی نمی توانند به غذا روی بیاورند.
و به خصوص در طول تعطیلات، تمرکز ملی بر غذا و خانواده می تواند این استرس را تشدید کند. مک گوان میگوید تا حدی ممکن است به این دلیل باشد که نخوردن آداب دارد: “هیچ یک از ما نمیخواهیم به آشپز توهین کنیم، اما اگر آشپز مادر یا مادربزرگ شما باشد چه؟
همچنین، کاهش وزن، شکل بدن و مصرف غذا موضوعاتی رایج و حساس در میز شام تعطیلات هستند، و مک گوان می گوید که بیماران نگران قضاوت یا اظهار نظر دیگران هستند. او به آنها توصیه می کند که با عباراتی برای استفاده در پاسخ آماده باشند، مانند “من روی سلامتی خود تمرکز می کنم.”
و به آنها میگوید که حداقل برخی از فواید اجتماعی خوردن با هم را بچشند: «میدانی که از هر چیز مقدار کمی مصرف کن، واقعاً از آن لذت ببر و لذت و رضایت خود را ابراز کن و به سرآشپز بگو، هر کسی که باشد، چقدر از آن لذت می برم.”
اما این داروها بیشتر لذت غذا را برای تایلر، مادربزرگ آلاسکا از بین برده است. با کاهش اشتها، او باید مراقب باشد تا مواد غذایی مورد نیاز خود را دریافت کند – و تمرکز او بر ادامه کاهش وزن است. برای او، غذا اکنون یک بازی اعداد است: با استفاده از یک برنامه تلفن، مصرف هر چیزی از گرم پروتئین گرفته تا لیوان آب را ردیابی میکند – بدون در نظر گرفتن 53 پوندی که تا به امروز کاهش داده است.
او میگوید: «فکر میکنم باید مراقب باشم که یک وسواس را با وسواس دیگر عوض نکردهام – اعدادی که مدام در مورد آنها صحبت میکنم – این وسواس در حال حاضر است. من هیچوقت برای سالها و سالها و سالها خودم را وزن نکردهام و حالا کمی در این مورد وسواس دارم.»
این همچنین یوهانا کندل، مدیر عامل اتحادیه ملی برای اختلالات خوردن را نگران می کند، که می گوید داروهای جدید به طور بالقوه می توانند شیوع جدی اختلالات خوردن را بدتر کنند. به طور خاص، او نگران یک بیماری تازه شناخته شده به نام ARFID – مخفف عبارت Avoidant/Restrictive Food Intake Disorder است که به گفته او با بی علاقگی شدید یا حتی ترس از غذا مشخص می شود.
و مانند سایر اختلالات خوردن، افراد ممکن است وقتی دور میز شام هستند احساس کنند که زیر میکروسکوپ هستند. همچنین می تواند بر اشتهای آنها برای اجتماعات تأثیر بگذارد.
کندل میگوید: «کامنتهای زیادی وجود دارد، مانند «میتوانی فقط غذا بخوری». زمانی که دچار اختلال خوردن بودم، مثل این بود که همه نفس خود را حبس کرده بودند، در حالی که من آنجا نشسته بودم و غذا می خوردم.
کیم تایلر میگوید بیاشتهایی او را کمتر اجتماعی نکرده است. برای یک چیز، رستوران های زیادی در شهر او با بیش از 4000 نفر وجود ندارد. و اگر چیزی باشد، او می گوید که لذت غذا با لذت ورزش کردن و بازی کردن بیرون با نوه هایش جایگزین شده است.
او می گوید: «من با آنها خیلی بیشتر سرگرم می شوم و می توانم کارهای بیشتری با آنها انجام دهم.
فقط گاهی اوقات، تایلر چیزهای شیرین یا شوری را که دوست داشت و دلش برایش تنگ می شود، به یاد می آورد، مانند سس سویا هاوایی که زمانی دوست داشت با برنج بخورد – که دیگر هیچ کدام را نمی خورد.
اما در حال حاضر، او با معاوضه های زندگی بدون اشتها خوب است.
آیا او – یا بسیاری دیگر که در طولانی مدت از داروهای کاهش وزن استفاده می کنند – در نهایت از این زندگی خسته می شود؟ او می گوید شاید. “من هنوز فقط سه ماه دارم. یک سال دیگر از من بپرس که آیا این یک کار طاقت فرسا است.”