“اماس. جوهانسون گفت که نمیتواند سوار مترو شود یا در صف خواربار فروشی در کانادا بایستد بدون اینکه به سؤالی پاسخ دهد که حتی مرغ منجمد را سرخ میکند.» اما در ایالات متحده، یک بازار بسیار بزرگتر، طرفداران رو به رشد او تقریباً شرمآور به نظر میرسند، اما بیشتر سپاسگزار هستند. او گفت: “من متوجه شدم که آمریکایی ها آنقدر مودب و محترم هستند که به رسمیت شناخته شدن فوق العاده است.” “مردم به من نگاه می کنند و می گویند: “سلام، من برنامه شما را دوست دارم.” و اینجا تمام می شود.»
با این حال، او با حضور جی لنو، الن دی جنرس، دیوید لترمن و کانن اوبراین که با محتویات کیف چیزهای داغ خود، که در آن شب شامل یک لاستیک لرزان بود، به وحشت افتاد، در مدار برنامه گفتگوی آمریکایی قرار گرفت. اردک، دیلدویی که به چانهاش بست و ویبراتوری دست ساز و دست ساز که از قوطی حلبی که به آن حباب بند و جوراب لولهای نصب کرده بود، ساخته بود.
آقای اوبراین با وحشت گفت: “شما مثل یک مک گیور منحرف هستید.”
خانم جوهانسون به خانم ناوارو گفت: “من رابطه جنسی را هدیه ای از طرف خدا می دانم.” ما تنها کسانی هستیم که واقعاً میتوانیم از رابطه جنسی لذت ببریم، بنابراین موظفیم در مورد آن بیاموزیم و از آن لذت ببریم.»
سوزان آویس بیلی پاول در 29 ژوئیه 1930 در تورنتو به دنیا آمد. مادرش، اتل (بل) پاول، خانهدار بود. پدرش، ویلفرد بیلی پاول، در نیروی هوایی سلطنتی کانادا بود و مشاغل متعددی داشت. مادرش در 10 سالگی فوت کرد و او بیشتر توسط یک خاله بزرگ شد.
او درست قبل از ورود به دانشکده پرستاری در بیمارستان سنت بونیفیس در وینیپگ، اجنور کارل جوهانسون، یک بازرس برق را در یک قرار کور ملاقات کرد. آنها در اوایل دهه 1950 ازدواج کردند و به تورنتو نقل مکان کردند تا تجارت املاک و مستغلات عمه او را در دست بگیرند.
خانم جوهانسون در سال 1970، پس از اینکه دوست دختر بزرگش در دبیرستان باردار شد و سقط جنین انجام داد، کلینیک کنترل بارداری خود را افتتاح کرد، که در آن زمان بیشتر در کانادا غیرقانونی بود. او در سال 1983 به یک خبرنگار گفت: «کودکان بدون رضایت والدین خود درگیر رابطه جنسی میشوند و بنابراین باید بتوانند بدون رضایت آنها از وسایل پیشگیری از بارداری استفاده کنند.»