روز دیگر در مطب مراقبت های اولیه ام، یکی از بیمارانم از من خواست که اوزمپیک را تجویز کنم. او به تازگی زایمان کرده بود و بدنش تغییر کرده بود.
او به من گفت: “من می خواهم بدنم را برگردانم.”
واقعا بدنش از بین رفت؟ تعجب کردم، خصوصی. من اخیراً گفتگوهای زیادی از این قبیل داشته ام، که به دلیل هجوم پوشش رسانه ای اوزمپیک و تأیید هیجان انگیز اپرا از مزایای آن در طول یک بخش تلویزیونی ویژه ای که این هفته انجام داد، تحریک شده است.
فشار خون بیمار من نرمال بود، آزمایشگاه های او عالی به نظر می رسید. تنها مسئله این بود که او در دو سال گذشته شاید 25 پوند اضافه کرده بود که بیشتر آن را صرف بارداری و شیر دادن به یک زندگی جدید انسانی کرده بود. این یک شاهکار شگفت انگیز است و جای تعجب نیست که به کمی بافت چربی اضافی نیاز داشته باشد.
او سابقه طولانی در کاهش وزن و به دست آوردن مجدد وزن داشت و سالها اعضای خانواده او را تحت فشار قرار دادند تا لاغرتر شود.
به آرامی پیشنهاد دادم: «مطمئن نیستم که اوزمپیک با بدنت آرامش به ارمغان بیاورد. از نظر پزشکی، به او گفتم، فکر نمیکنم او نیازی به کاهش وزن داشته باشد.
او دلسرد نشد. او شکایت کرد: «لباس های من مناسب نیست.
آیا این دلیلی برای شروع یک داروی کاهش وزن بود؟ بیماران من به طور فزاینده ای چنین فکر می کنند.
مطب من در نیوجرسی مملو از افرادی است که ناامید از کاهش وزن هستند، بیمارانی که معتقدند خود واقعی آنها کوچکتر از بدنی است که در واقع در آن زندگی می کنند.
من علناً در مورد رویکرد پزشکی خود که شامل اندازه است نوشتهام – من بیمارانم را به سمت کاهش وزن هدایت نمیکنم و بیمارانی را دنبال میکنم که به طور خاص به من مراجعه میکنند زیرا آنها را در مورد اندازه بدنشان آزار نمیدهم.
اما برای هر بیمار که به دنبال رویکرد خنثی وزن من است، من ده نفر را دارم که دروغ می گویند کاهش وزن همه مشکلات زندگی آنها را حل می کند. این افسانه چیز جدیدی نیست، اما در دوره Ozempic و Wegovy، دسته ای از داروها که به عنوان آگونیست های GLP-1 شناخته می شوند، به تازگی پزشکی شده است. و بیماران در درب من حاضر می شوند، مشتاق نوش داروی موعود.
حتی اپرا که سایز بدنش برای دهه ها موضوع مورد توجه ملی بوده است، به نظر می رسد که این تبلیغات را می خرد.
او در سال 2023 علناً اعلام کرد که از یک داروی GLP-1 استفاده میکند. و در برنامه ویژه برنامه خود به بینندگان گفت که او “ننگ و شرم و قضاوت” را که ناشی از زندگی در بدن بزرگتر است رها میکند – چیزی که احتمالاً میتواند الان انجام بده چون لاغر است
او نمی پرسد که آیا مشکل فوبیای چربی است، نه افراد چاق.
من بیمارانی را داشتهام که وقتی به آنها اشاره میکنم که وزنشان «سالم» است و آزمایشگاههایشان هیچ شواهدی از دیابت نشان نمیدهند، گریه میکنند. آنها به جای اینکه از دریافت صورتحساب بهداشتی سالم هیجان زده شوند، ناراحت هستند که بیمه آنها هزینه آگونیست های GLP-1 را پرداخت نمی کند.
از بیمارانی داشتم که اعتراف کردند که معتقدند اوزمپیک به آنها عزت نفس بالاتر، ازدواج های شادتر، انرژی بیشتر و کمردرد کمتری می بخشد. به نظر می رسد مردم متقاعد شده اند که این دارو می تواند همه این کارها را انجام دهد.
واقعاً جای تعجب نیست که بیماران من قدرت درمانی این تزریق هفته ای یک بار را بیش از حد ارزیابی می کنند. جامعه ما دچار وسواس لاغری شده است. ما یک صنعت رژیم غذایی به ارزش میلیاردها دلار در سال داریم که با این حس فراگیر – و تداوم – شکوفا می شود که بدن ما هرگز به اندازه کافی خوب نیست. وقتی زندگی سخت میشود یا اخبار غیرقابل تحمل میشود، به ما گفته میشود که روی خودمان کار کنیم، کمی مراقب خود باشیم: کمی پلوتون اینجا، کمی روزهداری متناوب آنجا.
اوزمپیک کاملاً مناسب است، یک راه حل پزشکی برای تمام مشکلاتی که فرض می شود با چاق شدن به وجود می آیند. به جای رفع تبعیض علیه افراد با جثه بزرگتر، به بیماران می گوییم که خودشان را اصلاح کنند.
داروهای کاهش وزن جدید دارای یک روکش قابل احترام هستند – در نهایت پزشکان آنها را تجویز می کنند – که باعث می شود متفاوت از HerbaLIfe یا Weight Watchers به نظر برسند. اما، مانند تمام وعدههای کاهش وزن که قبل از آنها آمده بود، به شدت در حال فروش بیش از حد هستند.
فروش Ozempic و Wegovy در سال 13 میلیارد دلار تخمین زده می شود که یک سود بادآورده واقعی برای Novo Nordisk، شرکت داروسازی دانمارکی که داروهای پرفروش را تولید کرده است. آنها بودجه بازاریابی مناسبی دارند: شرکت 491 میلیون دلار برای تبلیغات در نیمه اول سال 2023 هزینه کرده است. با چنین بودجه هایی، جای تعجب نیست که بیماران من فکر می کنند Ozempic یک داروی معجزه آسا است.
شاید پزشکان بیشترین گناه را در تداوم این افسانه دارند که کاهش وزن همه چیز را حل می کند. وسواس رشته من در مورد شاخص توده بدنی به این معنی است که بسیاری از همکارانم به کاهش وزن به عنوان درمانی برای هر بیماری توجه می کنند.
“آیا به کاهش وزن فکر کرده اید؟” پزشکان می پرسند وقتی بیماران از هر چیزی از بی خوابی گرفته تا گرگرفتگی و درد پا شکایت دارند. در همین حال، بیماران من داستان هایی از تشخیص های از دست رفته توسط پزشکانی را به اشتراک می گذارند که روی وزن خود تمرکز می کنند و فراموش می کنند که بیماران چاق ممکن است بیماری های دیگری داشته باشند. فوبیای چربی چنان در فرهنگ پزشکی جا افتاده است که به سختی می توان آن را دید، مگر اینکه از نزدیک نگاه کنید.
صنعت کاهش وزن به ما می گوید که اگر فقط چند پوند وزن کم کنیم، در نهایت خوشحال خواهیم شد. اما این صنعت مشکلی ایجاد کرده است که فقط رژیم غذایی بیشتر – یا داروهای بیشتر – می تواند برطرف شود. این به ما می گوید که بدن چیزی است که باید برای تمام عمر ما رام کرد. اگر هوشیار نباشیم، ممکن است پوند برگردد. بنابراین ما به خرید مکملها ادامه میدهیم و هزینه ماهانه برنامههای کاهش وزن را پرداخت میکنیم. و ما پزشکان به تجویز اوزمپیک ادامه می دهیم.
وقتی تصمیم گرفتم در سن 22 سالگی پزشک شوم، روابط طولانی مدت با بیمارانم را تصور کردم و اعتماد آنها را جلب کردم. فکر نمی کردم در فرهنگ چربی هراسی، دستفروشی داروهای رژیمی و همه وعده های دروغین آنها شریک باشم.
با این حال این صنعت آنقدر قدرتمند است که فرار از آن دشوار است. وقتی به بیماران پیشنهاد میکنم که اوزمپیک ممکن است از نظر پزشکی ضروری نباشد، شانههایشان را بالا میاندازند. آنها در هر تعداد از خدمات بهداشت از راه دور که بیماران می توانند وزن خود را گزارش دهند، می گویند: “خوب، من فقط آن را آنلاین دریافت می کنم.”
واضح است: من ضد اوزمپیک نیستم. داروهای GLP-1 می توان مشکلات خاصی را حل کند من با خوشحالی آنها را برای بسیاری از بیماران مبتلا به دیابت یا بیماری قلبی تجویز می کنم و از محققانی که آنها را توسعه داده اند سپاسگزارم. و من حتی آنها را برای افرادی که به سادگی می خواهند وزن کم کنند تجویز می کنم، زیرا حمایت از خودمختاری بدن آنها وظیفه من به عنوان پزشک آنها است.
اما من می خواهم آنها بدانند که این داروها کارهای زیادی انجام نمی دهند.
آنها مضرات فرهنگ رژیم غذایی، تصویر مخدوش بدن و انگ وزن فراگیر را برطرف نمی کنند. آنها روشی را که ما غذا خوردن را به یک مسابقه اخلاقی تبدیل کرده ایم، تغییر نمی دهند، روشی که لذت و مراسم تقسیم غذا با عزیزانمان علیه ما سلاح شده است. این داروها به ما کمک نمیکنند که نسبت به بدن خود احساس قدردانی کنیم – بدنهایی که از کوهها بالا میروند، نوزادان به دنیا میآیند، پدربزرگها و مادربزرگها را در آغوش میگیرند. آنها نفرت گاه به گاه از خود را که در دنیای چربی هراسی ما عادی شده است، برطرف نمی کنند.
با تماشای برنامه ویژه کاهش وزن اپرا، بیشتر احساس غم و اندوه کردم. او اظهارات تلخی را از افرادی به اشتراک گذاشت که از ترک خانه به دلیل جثه بدنشان خجالت میکشیدند، از جمله مادری در شیکاگو که میگفت پس از کاهش وزن، مردم شروع به رفتار بهتر با فرزندانش کردند.
مطمئناً داروهای GLP-1 به برخی از مهمانان اپرا با دیابتشان کمک کرد و نحوه برخورد جهان با آنها را تغییر داد، اما مشکل واقعی پشت رنج آنها کاملاً پزشکی نیست. مشکل فوبیای چربی است.
مقابله با این ننگ چالش برانگیز است، اما شناخت آن – و درک اینکه اوزمپیک ابزاری تاسف بار ناکافی برای رسیدگی به آن است – اولین قدم خوبی است. چه می شود اگر به جای تلاش برای کوچک کردن خود، سعی در تغییر تعصبات خود داشته باشیم؟ چه میشود اگر دنیایی بسازیم که در آن بدنهای متنوع مورد قدردانی قرار میگیرند، نه دارویی که فضای کمتری اشغال کند؟
برای بیمارم که روز گذشته درخواست اوزمپیک کرد، به او گفتم که تغییر شکل و اندازه بدن در طول زمان طبیعی است. او در میان اشک چشم من را دید و اعتراف کرد که احساس می کند خود واقعی او – خود لاغر او – فقط منتظر ظهور است.
“دوست داشتن بدنت به این شکل که هست چه حسی دارد؟” من پرسیدم. بیمارم جوابی نداشت
مارا گوردون یک پزشک خانواده در کامدن، نیوجرسی، و یکی از همکاران NPR است. او در توییتر به عنوان @MaraGordonMD.